شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

بهداشت روان

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

افراد غمگین 21 بار بیشتر در معرض حمله قلبی هستند

افراد غمگین 21 بار بیشتر در معرض حمله قلبی هستند



یک پژوهش پزشکی جدید در آمریکا نشان می‌دهد افراد بسیار ناراحت و غمگین که یکی از عزیزان خود را از دست داده اند، 21 بار بیشتر از دیگران در معرض حملات قلبی قرار دارند.

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری خاورمیانه، پژوهشگران دانشگاه هاروارد آمریکا در پژوهش پزشکی خود دریافتند افرادی که به خاطر از دست دادن یکی از عزیزان خود دچار غم و اندوه شده‌اند، 21 بار بیشتر از دیگران در معرض حملات قلبی قرار دارند.

این پژوهشگران گفتند: این افراد غمگین ابتدا دچار خستگی و سپس از دست دادن اشتها و افزایش سطح کورتیزول می‌شوند که خطر ابتلا به حملات قلبی را افزایش می‌دهد.

این پژوهشگران افزودند: فشار عصبی شدید، کم شدن استراحت، کم خوابی و فراموش کردن مصرف داروهای روزمره، سلامت بازماندگان را در روزهای عزاداری با خطر زیادی روبه‌رو می کند.

به گفته این پژوهشگران، خطر ابتلای بستگان به حملات قلبی در روز اول مرگ یکی از عزیزان آنها 21 برابر بیشتر از حد معمول و در هفته اول 6 برابر بیشتر از حد معمول است.

این پژوهش که روی شماری از بیماران دچار حملات قلبی انجام شد، نشان داد اکثر آنها دچار شوک های روانی شدید شده‌اند که مهمترین آن از دست دادن یکی از نزدیکان نظیر همسر یا فرزند در مدت یک تا 6 ماه قبل از ابتلا به حملات قلبی بوده است.

پژوهشگران گفتند: فشار روانی و اندوه شدید ضربان قلب و فشار خون را بالا می‌برد و باعث بروز لخته خونی در رگ‌ها و وقوع حملات قلبی و سکته شود.

به گفته این پژوهشگران، فشار روانی و اندوه شدید همچنین باعث احساس درد در سینه و قسمت بالای بدن، دردهای معده، تنگی نفس، احساس تهوع و تعریق فراوان می‌شود.

دلیل غمگین شدن



آیا از برخی جنبه‌های زندگی‌تان یا به طور کل وضع‌تان ناراضی و غمگین هستید؟ اگر چنین است مطلب زیر را که در مورد ده خطای افراد غمگین است مطالعه کنید، شاید در تغییر خط‌مشی‌تان به کارتان آید.
۱۰دلیل غمگین شدن
فراموش کردن اهداف

افراد غمگین معمولا فراموش می‌کنند در زندگی چه هدفی دارند. هرگز اهدافتان را به دست فراموشی نسپارید، زیرا با فراموش کردن آنچه‌ می‌خواهید، خودتان را نیز بدست فراموشی می‌سپارید. فرقی نمی‌کند چه هدفی دارید، شاید می‌خواهید وضع شغلی، روابط با دوستان، سلامت بدنتان یا هر چیز دیگری را اصلاح کنید. هدف‌گزینی نه تنها شما را به موفقیت می‌رساند بلکه موجب سلامت روانتان نیز می‌شود.
-
فداکاری بی‌مورد

آنها معمولا شادی خود را فدای دیگری می‌کنند. گرچه برای دیگری دست به فداکاری زدن به نظر نجیبانه و شرافتمندانه می‌آید اما این زندگی شماست و حق دارید از آن کاملا لذت ببرید و شاد باشید. زندگی با تقسیم شادی‌ها معنا می‌گیرد نه با فدا کردن آنها.
-
‌ دستاویزی برای تلاش نکردن

افراد غمگین معمولا شکست‌های گذشته را بهانه‌ای برای تلاش نکردن و افسرده ماندن قرار می‌دهند. آنها هرگز فرصت‌های دیگر را امتحان نمی‌کنند تا دوباره شادی را لمس کنند. به یاد داشته باشید، شکست پایان همه چیز نیست. در حقیقت گاهی اوقات شروع فرصتی تازه است.
-
‌شنیدن صدای خودانتقادی

خودانتقادی درست شبیه والدی می‌ماند که مدام شما را سرزنش و با دیگران مقایسه می‌کند و باعث می‌شود نتوانید برای خود و موفقیت‌هایی که داشته‌اید ارزشی قائل شوید. این صدای درون خودانتقادی، گاهی بسیار موذیانه عمل کرده و با افکارتان یکی می‌شود، به طوری که متوجه اثر مخرب آن در درازمدت نمی‌شوید.اگر فقط یک کار بتوانید انجام دهید ساکت کردن این صدا موثرترین است.
-
افکار دیگران

آنها مدام نگران افکار دیگران هستند و می‌خواهند همه را راضی نگه‌دارند و با این کار زندگی را به کام خود تلخ می‌کنند. فراموش نکنید هرگز نمی‌توانید افکار و رفتار دیگران را کنترل کنید و همیشه کسی هست که در موردتان قضاوت و حتی بشدت از شما انتقاد کند. به هیچ یک از این موارد اهمیت ندهید و فقط روی افکار و خواسته‌های خودتان متمرکز شوید.
-
اهمیت دادن به موضوعات خارج از کنترل

بیشتر مسائل زندگی از گذشته خودمان گرفته تا انتخاب‌های افراد دیگر و حوادث غیرمنتظره، خارج از کنترلمان است و افراد غمگین به تمام این امور اهمیت می‌دهند. اما اگر می‌خواهید غمگین نباشید روی مسائلی که می‌توانید تسلط داشته باشید متمرکز شوید و به باقی امور اهمیتی ندهید. بهترین کار برای برخورد مناسب با موضوعات غیرمنتظره، داشتن قدرت روحی مناسب است که با توجه به توانایی‌هایتان می‌توانید به آن دست یابید.
-
تمرکز روی نداشته‌ها

انسان‌های غمگین همیشه روی نداشته‌هایشان متمرکز می‌شوند. در حقیقت دنیای مدرن امروز باعث شده ما همیشه آرزوی داشتن چیزی را در دل بپرورانیم. اگر می‌خواهید غمگین نباشید بهترین کار این است که برای داشته‌هایتان ارزش قائل شوید و سپاسگزار لحظاتی باشید که به خواسته‌هایتان دست پیدا کرده‌اید.
-
گذراندن وقت با افراد منفی‌باف

آنها وقت باارزش‌شان را کنار افراد منفی باف می‌گذرانند و خود نیز به مرور دچار بدبینی‌هایی می‌شوند که دست آخر آنها را به ورطه ناامیدی و افسردگی می‌کشاند. از افرادی که زندگی تان را پر از غم و اندوه می‌کنند دوری کنید و با کسانی نشست و برخاست کنید که به شما روحیه و انرژی می‌دهند. زندگی بسیار کوتاه است که بخواهید وقت‌تان را با افرادی که غمگین‌تان می‌کنند، بگذرانید.
-
کمال‌گرایی

آنها همه چیز را در بهترین حالت ممکن می‌خواهند و بسیار کمال‌گرا هستند که البته بیشتر افراد باهوش و جاه‌طلب گرفتار چنین دامی می‌شوند. اما این روش برخورد با مسائل زندگی، دست آخر وقت با ارزش فرد را هدر می‌دهد. هرگز کمال‌گرا نباشید و فقط سعی کنید از توانایی‌هایتان بهترین استفاده را ببرید.
-
کینه‌ورزی

کینه‌ورزی، ویژگی بسیار مسموم‌کننده و مخربی است که گاهی افراد غمگین گرفتارش هستند. قدرت و نیروی بسیار زیادی در بخشش وجود دارد که می‌تواند به فرد روحیه و توان حرکت به جلو را بدهد. در زندگی هر انسانی رویدادهای ناراحت‌کننده و اتفاق‌های بد وجود دارد، اما اگر قرار باشد بابت هر موضوع ناراحت‌کننده نسبت به دیگران کینه به دل بگیریم، هرگز نمی‌توانیم شاد زندگی کنیم. افراد خشنود از زندگی تصمیم‌گیری‌های بهتری انجام می‌دهند و خلاق و ابتکاری‌تر عمل می‌کنند.

بهداشت روانی، ضرورت جامعه سالم

بهداشت روانی، ضرورت جامعه سالم



مشهورترين تعريف سلامت در نظامنامه سازمان بهداشت جهاني به شرح زير صورت گرفته است. سلامت حالت كامل آسايش و كاميابي زيستي، رواني و اجتماعي است و صرف فقدان بيماري و معلوليت (ناتواني) سلامت نيست ابعاد مثبت و منفي اين تعريف بوسيله داوني و همكاران (1996) مورد ملاحظه قرار گرفته است.
در قسمت اول اين تعريف آنها اعتقاد دارند كه سلامت به مثابه يك مفهوم مثبت نگريسته مي‌شود (كيفيت مثبت: آسايش و بهزيستي) در قسمت دوم تعريف سلامت در بعد منفي به مثابه فقدان بيماري و معلوليت نگريسته مي‌شود با در نظر گرفتن هر دو بعد، تعريف اين مطلب را مي‌رساند كه سلامت حقيقي هم شامل پيشگيري از نابهنجاري و بيماري (مثل ناخوشي، زخم، بيماري) و نيز ارتقاي سلامت مثبت است كه اين امر (ارتقاي سلامت مثبت) خيلي مورد غفلت قرار گرفته است. بنيارد (1996) تعريف سلامت به معناي حالت كامل صحت و آسايش زيستي، رواني و اجتماعي را مورد انتقاد قرار داده و اظهار مي‌كند كه رسيدن به آن حالت در عمل خيلي مشكل است. از سوي ديگر اين تعريف از عوامل گسترده اجتماعي، اقتصادي و سياسي كه ممكن است در اين حالت سهيم باشند، غفلت كرده است اين تعريف هم‌چنين مستلزم آن است كه افرادي كه كامل نيستند (لزوماً) سالم نيز نيستند.
اصول بهداشتي رواني:
7 احترام فرد به شخصيت خود و ديگران
7 شناخت محدوديت‌ها در خود و افراد ديگر
7 دانستن اين حقيقت كه رفتار انسان معلول عواملي است
7 آشنايي با اينكه رفتار هر فرد تابع تماميت وجود اوست
7 شناسايي احتياجات و محرك‌هايي كه سبب ايجاد رفتار و اعمال انسان مي‌گردد.

شخصي كه اين اصول را فهميده و بپذيرد مسلماً واقع‌بينانه با مشكلات زندگي مقابله كرده و با وجود موانع دلسرد نمي‌شود زيرا مي‌داند كه زندگي يعني كشمكش با عوامل مختلف، شخص انعطاف‌پذير مي‌داند كه احتياج فرد هيچ وقت مطابقت كامل با مقتضيات زندگي نمي‌كند و بر اين اساس سعي مي‌نمايد در برآوردن احتياجات خود واقعيات را در نظر گرفته، بيشتر از اندازه لازم توقع نداشته باشد او مي‌پذيرد كه تعارض رواني اغلب اتفاق خواهد افتاد و براي مقابله با آن خود را آماده مي‌سازد اين شخص در زندگي هدف‌هاي معيني دارد و براي رسيدن به آنها سعي وافي خواهد نمود به علاوه شناسايي خود و ديگران خوش‌بيني و احترام او را نسبت به بشريت زياد مي‌كند. خلاصه اينكه او ديگران را آنطور كه هستند قبول دارد و به جاي ايده‌آليسم در رابطه با آنها رئاليسم و واقع‌بيني را اتخاذ نمايد. بدين وسيله قادر است به آنان اعتماد نموده با اطمينان خاطر به يك زندگي بي‌تشويش ادامه دهد.

توجه به بهداشت رواني مؤثر و همگاني در بسياري از جوامع امروز جزء مسائل اصلي اجتماعي قرار گرفته است. تبليغات مثبت، آشنايي عمومي افراد از طريق برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني و نشريات آمادگي بيشتري براي پذيرش چنين مسائلي را به وجود آورده به طوريكه غالباً بسياري از افراد داوطلبانه اقدام به دريافت كمك به منظور رفع عوارض عصبي خود مي‌كنند.
بحث و گفتگو با يك متخصص رواني (روانپزشك، روان‌شناس باليني، مشاور، مددكار اجتماعي) مي‌تواند از نتايج مؤثري براي حل و فصل تضادهاي شخصي برخوردار باشد. استفاده از روشهاي روان‌درماني بايد در دسترس همگان قرار گيرد و مخصوص افراد با طبقه خاصي نباشد. لذا بهتر است سازمانهاي درماني پزشكي از روان درماني نيز استفاده كنند و اين امر به طريقي انجام گيرد كه افراد نيازمند بدون صرف هزينه‌هاي قابل ملاحظه و يا سرگرداني زياد بهره‌مند شود. تنها از اين طريق است كه مي‌توان براي بهداشت رواني عمومي گامهاي مؤثري برداشت.
در تمام دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي و حتي دبيرستانهاي بزرگ بايد مراكز روان‌درماني وجود داشته باشد تا نسل جوان بتواند از معاضدت و معاونت حرفه‌اي و مؤثر بهره‌مند گردد. چه اگر در سنين جواني و بلوغ چنين مسائلي حل و فصل شدند نه تنها سريع برطرف خواهند شد بلكه سلامت رواني آينده فرد و اجتماع نيز بهتر تضمين مي‌گردد. جاي آن است كه در اينجا از ابعاد اصلي بهداشت رواني مؤثر را كه جنبه كاربردي دارد را بيان نموده و هر كس مي‌تواند آنها را اساس قضاوت خود براي مراجعه به متخصص روان درماني مخصوص در دانشگاه و دفاتر مشاوره قرار دهد.
7 ماهيت مفهوم فردي: مفهوم فردي قضاوت فرد را درباره خودش روشن مي‌سازد و متضمن آگاهي از نكات مثبت و منفي رفتار مي‌باشد. فردي از نظر رواني سالم است كه درباره رفتارهاي خود آگاهي داشته بتواند به طور عيني هدف‌هاي خود را بررسي نموده با توجه به تواناييهاي شخصي فعاليت نمايد. واقع‌بيني و اجتناب از خودفريبي اهميت خاصي دارد. مهم‌ترين عامل در سلامت فكري و بهداشت رواني واقعيت‌گرايي و قبول خويشتن خويش است آنچنانكه هست. فرد بايد تواناييها و كمبودهاي خود را آنگونه كه هستند بپذيرد. بايد تأكيد كنم كه مسئله قناعت و يا رضايتمندي فردي را به هيچ وجه مطرح نمي‌كنم بلكه تنها به تواناييهاي شخصيت و كمبودهايي كه در هر يكا از افراد آدمي وجود دارند اشاره نموده پذيرش آنها را با توجه به واقعيت زندگي توصيه مي‌كنم.
1ـ فرد بايد بداند كيست، چه مي‌خواهد، در زندگي چه هدف‌هايي را تعقيب مي‌كند. در اينجاست احساس شناسايي فردي اهميت خاصي مي‌يابد. پذيرش ارزشهاي ديگران به طور عيني و واقع‌بينانه جزء ديگري از خودشناسي را تشكيل مي‌دهد.
2ـ درگيري فعالانه با عوامل محيطي: معيار ديگري كه نشانه سلامت فكر است، درگيري فعالانه فرد با عوامل محيطي مي‌باشد. كسانيكه تسليم محض ديگرانند و درگيري فعالانه‌اي ظاهر نمي‌كنند از نظر عاطفي و رشد ضعيفند. بشر تا زمانيكه حيات دارد بايد فعاليت كند و كوششهايش جنبه سازندگي داشته باشد. همكاري و همگامي با ساير افراد اجتماع نيز جزيي از بهداشت رواني است.
3ـ استقلال و خودمختاري: بخش مهمي از شخصيت بالغ را استقلال و خودمختاري شخصي تشكيل مي‌دهد. به طوري كه بارها اشاره شده است ضمن رشد و نمو بتدريج از جنبه‌هاي وابستگي فرد از والدين كاسته شده و زمينه براي استقلال فردي آماده مي‌شود. محيط تحصيلي بخصوص دانشگاه و مدارس عالي بهترين وسايل را براي داد و ستد با محيطي غير از خانواده و همسايگان فراهم مي‌سازد و تدريجاً شخص را به سوي خوداتكايي در تصميمات و اتخاذ روش مطلوب زندگي آتي سوق مي‌دهند. البته استقلال بيش از حد نيز به خودسري و لجاجت مي‌انجامد. لذا ميانه‌روي در اين موارد الزامي است. عوامل ديگري نيز در اين رابطه گفته شده بدين صورت كسي كه از سلامت فر برخوردار است بايد بتواند درگيري عاطفي داشته باشد، قبول محبت نموده، به ديگران مهر بورزد، احساس حقارت نكند و به منظور رفع آن از واكنشهاي شديد جبراني استفاده ننمايد، انحرافات شديد اخلاقي نداشته باشد، خصومت و پرخاشگري او بيش از حد معيني جلوه نكند، رضايتمندي نشان دهد و از همه مهمتر واقع‌بيني را شعاد خود سازد و در نهايت با ديگران ارتباط سالم برقرار نمايد. ترديدي نيست آدمي همواره در رفتار و كردار خود به منظور سازگاري بهتر با محيط تغييراتي خواهد كرد.

شخصيت افراد كيفيت تثبيت شده‌اي نيست چون رفتار آدمي به طور مستمر متأثر از محيط و قوانين رشد است. لذا آنچه امروز در فردي ملاحظه مي‌كنيم احتمالاً فردا تغيير خواهد كرد. پيشرفت همراه با تغيير هميشه لازمه زندگي است. درك و پذيرش و تغيير رفتارمان به هنگام لزوم نشانه پختگي عاطفي ما است. بديهي است در اجراي اين امر نيازمند به كمك و همكاري ديگران مي‌باشيم كه مشاوران نيز از اين جمله مي‌باشند.
دکتر علیرضا بوستانی پور ( اختصاصي ميگنا )

راههای حفظ و ارتقاء سلامت روانی:

راههای حفظ و ارتقاء سلامت روانی:

حال که با عوامل فردی و محیطی مؤثر بر سلامت روان در قسمت های قبل آشنا شدیم در ادامه بهتر است بدانیم که چگونه می توان دربرخی از عوامل قابل تغییر آن دگرگونی ایجاد نمود و بدین ترتیب سلامت روان خود و اطرافیان را ارتقا داد.بکارگیری توصیه های زیر در این امرکمک کننده است.

به طور کلی جهت ارتقای سلامت روان خود این نکات را به خاطر داشته باشید:. (30،31)

· فعالیت های مربوط به جسم خود:

- نفس عمیق بکشید:جالب است بدانید که نفس عمیق و آرام می‌تواند خیلی سریع انرژی شما را افزایش دهد. توصیه ما به شما این است که تا 4 بشمارید و آرام و عمیق نفس بکشید بعد مجددا استراحت کنید دوباره تا 4 بشمارید و عمیق نفس بکشید بعد تا 6 بشمارید و نفستان را آرام بیرون بدهید. این کار را 4 مرتبه تکرار کنید. این کار ساده سبب آرامش شما و بازگشت انرژی غیرقابل تصوری به شما می‌شود. (30،31)

- ورزش کنید:هنگامی که احساس خستگی می‌کنید ورزش بدون حتم آخرین گزینه‌ای است که شاید به ذهنتان خطور کند این در حالی است که به گفته متخصصان ورزش بهترین راه‌حل برای شارژ مجدد باتری‌هاست. حتی 10 دقیقه پیاده‌روی ساده می‌تواند سبب افزایش جریان خون در تمامی نقاط بدن و بازگشت انرژی به بدن شما باشد(5،32)

راههای حفظ و ارتقاء سلامت روانی:

حال که با عوامل فردی و محیطی مؤثر بر سلامت روان در قسمت های قبل آشنا شدیم در ادامه بهتر است بدانیم که چگونه می توان دربرخی از عوامل قابل تغییر آن دگرگونی ایجاد نمود و بدین ترتیب سلامت روان خود و اطرافیان را ارتقا داد.بکارگیری توصیه های زیر در این امرکمک کننده است.

به طور کلی جهت ارتقای سلامت روان خود این نکات را به خاطر داشته باشید:. (30،31)

· فعالیت های مربوط به جسم خود:

- نفس عمیق بکشید:جالب است بدانید که نفس عمیق و آرام می‌تواند خیلی سریع انرژی شما را افزایش دهد. توصیه ما به شما این است که تا 4 بشمارید و آرام و عمیق نفس بکشید بعد مجددا استراحت کنید دوباره تا 4 بشمارید و عمیق نفس بکشید بعد تا 6 بشمارید و نفستان را آرام بیرون بدهید. این کار را 4 مرتبه تکرار کنید. این کار ساده سبب آرامش شما و بازگشت انرژی غیرقابل تصوری به شما می‌شود. (30،31)

- ورزش کنید:هنگامی که احساس خستگی می‌کنید ورزش بدون حتم آخرین گزینه‌ای است که شاید به ذهنتان خطور کند این در حالی است که به گفته متخصصان ورزش بهترین راه‌حل برای شارژ مجدد باتری‌هاست. حتی 10 دقیقه پیاده‌روی ساده می‌تواند سبب افزایش جریان خون در تمامی نقاط بدن و بازگشت انرژی به بدن شما باشد(5،32)

- آب بنوشید:معمولا موقتی افراد خسته‌اند قهوه یا چای می‌نوشند. گرچه خوردن این نوع نوشیدنی‌ها خوب است اما بهترین نوشیدنی آرامش‌بخش و رفع‌کننده خستگی آب است. (5،32)

- با پزشک صحبت کنید:اگر به اندازه کافی استراحت می‌کنید و با این حال خسته‌اید بهتر است با پزشکتان مشورت کنید. برخی از بیماری‌ها نظیر کم‌خونی یا مشکلات تیروییدی می‌تواند سبب ایجاد احساس خستگی در فرد شوند. یک آزمایش ساده خون می‌تواند این مشکلات را روشن کرده و پزشک با تجویز قرص آهن یا داروهای مربوط به تیرویید خستگی شما را درمان کند. (5،32)

- اگر همه روزه مجبورید کار کنید، چند دقیقه‌ای هم به خود استراحت دهید و به کمک مدیتیشن انرژی و آرامش از دست رفته را به بدن بازگردانید. 5 دقیقه در روز را به مدیتیشن اختصاص دهید. روی زمین دراز بکشید، ساق پا و پاها را بالاتر از بدن روی یک صندلی بگذارید و دست‌ها را در دو طرف بدن دراز کنید و سرتان را روی بالش بگذارید. بعد روی اعضای مختلف بدنتان تمرکز کرده و خستگی را از آنها خارج کنید. (5،32)

- -خوب بخوابید. هر روز در یک زمان منظم به رخت خواب بروید و عادات مناسب برای خواب بهتر را تمرین کنید.. ساعاتی از روز را در هیچ زمینه ای تمرکز نکنید تا ذهن و جسمتان بازیابی گردد. مثلا حواستان را پرت کنید. یا حرکت ابرها را تماشا نمایید. خیلی خوب است اگر در دفترچه یادداشت روزانه تان بنویسید: هیچ کاری نکن.

· فعالیت های مربوط به وضعیت روحی و روانیتان

- بر هیجانات خود مسلط باشید،

- از ضعف های خود آگاه باشید،

- در مقابل محیط انسانی و مادی خود احساس مسئولیت کنید و مسئولیت ها را بپذییرید

- در توسعه امکانات و علائق خود ذوق نشان دهید

- سعی کنید توانایی اخذ تصمیم های شخصی را به دست آورید

- به خود اعتماد داشته باشید و مشکلات را پدیده ای مقطعی انگارید که حل شدنی است تا خدشه ای به روحیه شما وارد نشود.

- هدفمند باشید یعنی واجد مفهوم روشنی از آرمان های زندگی باشید و از این رو تمامی نیرو و خلاقیتتان را در جهت دستیابی به این اهداف هدایت کنید

- برای خود فردیت و یگانگی قائل باشید.

- زمانی را برای فعالیت ها، سرگرمی ها و کارهایی که از آنها لذت می برید در نظر بگیرید. وقتی انگیزه اش در شما رخ می دهد، خود را خلاق جلوه دهید و آن انگیزه را سرکوب نکنید. جدول حل کنید، برای پیاده روی به پارک محله بروید، مطالعه کنید، خیاطی کنید(روتختی بدوزید)، با فرزندانتان نقاشی بکشید، با حیوانات خانگی تان بازی کنید.- یا هرکاری که به ذهنتان میرسد انجام دهید.

- طبق علایق خود عمل کرده و دیگران را هم در آنها سهیم کنید: در یک گروه یا کلوپ از افرادی که علایق و سلایق مشترک دارند عضو شوید. وقتی شما عضو این چنین گروهی هستید، در شما تعلق خاطری ایجاد میشود که برای سلامت روانتان مفید است. در یک کلوپ ورزشی، یک گروه موسیقی، یک گروه پیاده روی شبانگاهی، یک کلاس رقص، یک گروه تئاتر یا کر، یک کلوپ ماشین سواری یا کتاب خوانی عضو شوید.

- مهارت های جدید یاد بگیرید. مثل یادگیری آشپزی براساس دستورالعمل جدید. مادامیکه در کوشش برای دستیابی به اهدافی هستید احساس خوبی از پیشرفت و موفقیت به شما میدهد و شایستگی ذهنتان را ارتقا می بخشد.

- روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید :موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزایش خواهد داد(5،32)

- خودتان را اصلاح كنید.نمی توانید همه را مجبور کنید همان طوری که شما دلتان می خواهد رفتار کنند. نمی توانید همه را وادار کنید نسبت به حرف ها و رفتارهای شما همان طوری واکنش نشان بدهند که شما دوست دارید. چرا که اولا همه ی آدم ها مثل هم نیستند و مثل هم فکر نمی کنند و ثانیا آن چه مهم است، تلاش و تمرین شما است و توجه به این نکته که آیا شما دارید کارتان را درست انجام می دهید یا نه

- انتظار نداشته باشید وقتی که در یک مهمانی، کنجی نشسته اید و با هیچ کس حرف نمی زنید، دیگران بیایند و شما را از پوسته ی تنهایی بیرون بیاورند. خودتان هم باید کمک کنید. انجام دادن تمرین هایی که از آن ها حرف می زنیم، به عهده ی خودتان است، نه دیگران. ضمنا حواس تان به این نکته هم باشد که سطح توقع تان را از دیگران تصحیح کنید. در هر مهمانی، ممکن است که بغل دستی شما هم خودش خجالتی باشد؛ نزدیک به 50 درصد آدم ها، کم و بیش، با درجات مختلفی، خجالتی هستند. پنجاه درصد یعنی نصف آدم های هر جمع. کم نیست! شما هیچ وقت در اقلیت نیستید(5،32)

-
- برای حفظ سلامت روان و دوری جستن از تنش ها و پرهیز از تنش آفرینی از زشتی ها و زیبایی های درون آگاهی داشته باشید (5،32)

- - ایمان، معتقدات مذهبی و دستورات دینی و مراسم و ایین نامه های مذهبی همه عواملی هستند که می توانند در امر درمان و پیشگیری اختلالات روانی و همچنین برای ارتقاء سلامت روان به کار برده شود (33)

· فعالیت های محیطی و اجتماعی:

- در اجتماع مشارکت داشته باشید:داوطلبانه زمانتان را برای موضوعی که بدان اهمیت میدهید صرف کنید. مانند کمک به همسایه، شرکت در درختکاری، یا انجام کاری خوب برای یک دوست. راههای خوب زیادی برای مشارکت وجود دارد که میتواند به شما در داشتن احساسی خوب درباره خود و جهان اصرافتان کمک کند.تلاش برای پیشرفت زندگی دیگران مطمئنا تلاشی خواهد بود برای ارتقاء زندگی خودتان.

- کمک بگیرید:این مورد به سادگیِ تقاضا از یک دوست جهت نگهداری از فرزندتان است مادامیکه شما بیرون از خانه مشغول انجام کاری هستید یا با دکترتان در مورد یافتن یک مشاور یا خدمات سلامت روان اجتماعی صحبت می کنید. زندگی هر شخصی فراز و نشیبهایی دارد که افراد پیرامون میتوانند برای گذر از آنها به شما کمک کنند. اگر نتوانستید کمکی بدست بیاورید، مکث کرده و دوباره به تقاضای کمک ادامه دهید تا آن را بدست آورید.

-ارتباط مؤثر برقرار کنید: معاشرتی شدن، یک مهارت است که با تمرین به دست می آید. به مهارت های ضد خجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگیرد. هر چه سخت تر به دست بیاورید، سخت تر از دست می دهید. این یادتان باشد. (5،32)

- از شکست های تان فوراًمايوس نشويد فراموش نکنید که نوابغ هم بارها و بارها در مسیر تلاش های شان شکست خورده اند؛ اما دست از کار نکشیده اند. این را هم یادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشی از شرایط باشد(5،32)

- همیشه آماده و به روز باشید. مطلع و گوش به زنگ:داشتن اطلاعات به شما کمک می کند که همیشه حرف های شنیدنی در آستین داشته باشید. سوال های حاضر و آماده هم غنیمت هستند. از این قبیل سوال ها همیشه همراه داشته باشید. (5،32)

· زمان:

- به هم اکنون و همین حالا توجه کنید:یک لحظه( زمانی را) هر روز برای توجه به احساسات اختصاص دهید. به طور ساده، در زمان حال باشید.

پیشگیری از مشکلات روحی روانی در کودکان

پیشگیری از مشکلات روحی روانی در کودکان

خانواده نقش اساسی در پیشگیری از مشکلات روحی روانی كودكان دارد.برخلاف نیازهای جسمی، نیازهای روحی و احساسی كودك ممكن است مشخص نباشد و به همین دلیل نادیده گرفته می شود اما این نیازها به اندازه نیازهای جسمی و حتی شاید بیشتر مهم باشند(19).تأمین بهداشت روانی در دوره های حساس زندگی توسط اعضای خانواده در میزان سلامت روان در دیگر دوران های زندگی مؤثر است به عنوان مثال کودک آزاری و بیماری های روانی پدرو مادر در طی دوران کودکی و اوایل کودکی می تواند منجر به افسردگی و اضطراب در دوران های بعدی زندگی گردد در صورتی که پشتیبانی خانواده می تواند خطرات مذکور را کاهش دهد.همچنین رفتار پرخطر مادر در دوران بارداری، عدم تفاهم همسران،مشکلات مربوط به مصرف الکل در پدر و مادر می تواند منجر به افزایش مشکلات روانی کودکان گردد(38) برآورده شدن نیازهای روحی كودك و در یك كلام سلامت روانی آنها باعث می‌شود بچه‌ها خوب تفكر كنند ، پیشرفت اجتماعی داشته،مهارت‌های جدید را به خوبی بیاموزند و از سلامت جسمی بهتری نیز برخوردار شوند(19)همچنین داشتن دوستانی خوب و استفاده از كلمات تشویق آمیز از جانب بزرگسالان در افزایش اعتماد‌به‌نفس و ایجاد عزت نفس کودکان مهم بوده و نگرش آنها را نسبت به زندگی بهبود می‌بخشد.بازیها، اطرافیان،تشویق کنندگان،رسانه ها،معلمین و.. بر روی سلامت روان کودکان مؤثر هستند(19)
عمل کردن به توصیه های زیر جهت بهبود این روابط کمک کننده است:

صداقت با کودکان، پرهیز از توهین و سرزنش و تنبیه بدنی (20) ایجاد رابطه دلبستگی با کودک به طوری که کودک والدین را منبع امنیت و راحتی بداند. هشیار بودن نسبت به ایمنی و محافظت از کودک در برابر خطرات(نه بیش از اندازه حمایت کننده ونه بی توجه ) پاسخ مناسب در برابر تلاش های کودک به منظور افزایش یا کاهش تحرک، بازی با کودک برای مدت زمانی (19) دادن امکان انتخاب به فرزندان ،ثابت قدم بودن در برابر کودک :ثابت قدم بودن به این معناست که وقتی به بچه‏ چیزی می‏گویید، طبق آن عمل کنید. اگر به بچه‏ها می‏گویید تا وقتی که تکالیف‏شان تمام نشود نمی‏توانند تلویزیون تماشا کنند، طبق آن عمل کنید. معنی دیگر آن یعنی قابل اعتماد بودن. اگر احساس می کنید تنبیهی را نمی توانید انجام دهید اخطار دادنش کار اشتباهی است. این کار به بچه‏ها این پیام را می‏دهد که شما به اندازه کافی به آنها توجه ندارید تا طبق آنچه گفته‏اید، عمل کنید. اگر به بچه‏ها قول می‏دهید چنانچه اتاق‏هایشان را تمیز کنند آنها را بیرون می‏برید تا بستنی بخورند و بعد به قول خود عمل نمی‏کنید، روش تربیت شما ضعیف است. اما ثابت بودن به معنای خشک بودن نیست. به طور مثال، اگر کودکی اتاقش را تمیز کرد اما فراموش می‏کند سبد آشغال را خالی کند، همچنان شایسته بستنی است. می‏توانید به کودک بگویید: «دفعه بعد فراموش نکن که سبد آشغال را خالی کنی

عوامل مؤثر بر سلامت روح و روان:

عوامل مؤثر بر سلامت روح و روان:

عوامل متعددی بر روی سلامت و بهداشت روح و روان انسانها تاثیر گذار می باشند با وجود جدا نبودن اثرات متقابل عوامل فردی و محیطی ما برآن شدیم یک تقسیم بندی کلی از عوامل فردی(شامل:ِ ژنتیک و فیزیولوژی،جنسیت،باورها و اعتقادات فردی،داشتن مهارت های زندگی و... است)و محیطی(عوامل فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی، محیط خانوادگی و... )مؤثر بر سلامت روان انجام دهیماز سوی دیگر وجود بیماری هایی از قبیل بیماری های قلبی،اضطراب،افسردگی،موقعیت هایی که بی کاری زیاد و درآمد پایین است،آموزش محدود است و همجنین در موقعیت هایی که استرس زیاد است ،تبعیض جنسیتی وجود دارد،سبک زندگی ناسالم است و تخطی از قانون وجود دارد مشکلات روانی بیشتر و گویای این مسئله است که روان و اجتماع ممکن است اثر متقابلی بر شدید کردن اثرات رفتار و سلامت داشته باشند(5 )

۱-عوامل فردی:بر سلامت روح و روان عوامل مختلف فردی مؤثر هستند.این عوامل شامل ژنتیک و فیزیولوژی، جنسیت،یادگیری مهارت های زندگی،اعتماد به نفس،قدردانی،باورها و اعتقادات فردی،خندیدن و شادی،لذت بردن از زندگی ، نداشتن کشمکش ،تغذیه،ورزش،خواب مناسب و کافی،عدم وجود اعتیاد،اشتغال به کار هستند.برخی از این عوامل نظیر ژنتیک ، فیزیولوژی و جنسیت غیر قابل تغییر اما برخی از آنها قابل تغییرند.با مطالعه مطالب گفته شده در ذیل شما می توانید با حقایق وراهکارها یی در خصوص عوامل قابل تغییر آشنا شوید و از این طریق سلامت روان خود را ارتقا دهید.


عوامل مؤثر بر سلامت روح و روان:

عوامل متعددی بر روی سلامت و بهداشت روح و روان انسانها تاثیر گذار می باشند با وجود جدا نبودن اثرات متقابل عوامل فردی و محیطی ما برآن شدیم یک تقسیم بندی کلی از عوامل فردی(شامل:ِ ژنتیک و فیزیولوژی،جنسیت،باورها و اعتقادات فردی،داشتن مهارت های زندگی و... است)و محیطی(عوامل فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی، محیط خانوادگی و... )مؤثر بر سلامت روان انجام دهیماز سوی دیگر وجود بیماری هایی از قبیل بیماری های قلبی،اضطراب،افسردگی،موقعیت هایی که بی کاری زیاد و درآمد پایین است،آموزش محدود است و همجنین در موقعیت هایی که استرس زیاد است ،تبعیض جنسیتی وجود دارد،سبک زندگی ناسالم است و تخطی از قانون وجود دارد مشکلات روانی بیشتر و گویای این مسئله است که روان و اجتماع ممکن است اثر متقابلی بر شدید کردن اثرات رفتار و سلامت داشته باشند(5 )

۱-عوامل فردی:بر سلامت روح و روان عوامل مختلف فردی مؤثر هستند.این عوامل شامل ژنتیک و فیزیولوژی، جنسیت،یادگیری مهارت های زندگی،اعتماد به نفس،قدردانی،باورها و اعتقادات فردی،خندیدن و شادی،لذت بردن از زندگی ، نداشتن کشمکش ،تغذیه،ورزش،خواب مناسب و کافی،عدم وجود اعتیاد،اشتغال به کار هستند.برخی از این عوامل نظیر ژنتیک ، فیزیولوژی و جنسیت غیر قابل تغییر اما برخی از آنها قابل تغییرند.با مطالعه مطالب گفته شده در ذیل شما می توانید با حقایق وراهکارها یی در خصوص عوامل قابل تغییر آشنا شوید و از این طریق سلامت روان خود را ارتقا دهید.

۱-۱ ژنتیک و فیزیولوژی

نظام زیستى‏نگرى كه اساس روان ‏پزشكى را تشكیل مى‏دهد، سلامت روانى را زمانى محقق مى‏داند كه بافت‏ها و اندام‏هاى بدن به طور سالم و بى‏نقص به وظایف خود عمل كنند. در مقابل هر نوع اختلال در دستگاه عصبى و در فرایندهاى شیمیایى بدن، اختلال روانى را به همراه خواهد داشت.نمونه آن اختلالات روانی پس از آسیب مغزی و بیماری های جسمی و ناتوانی هایی است که بر روی سلامت روان تأثیر می گذارند و می توانند منجر به افسردگی،اضطراب و جداشدن از جمع شوند(13).

۱-۲ جنسیت : جنسیت تعیین کننده مهم بهداشت روانی و بیماری روانی است.(34)تعیین کننده ای است که اشاره به ویژگی های متمایزاجتماعی و بیولوژیک مردان و زنان دارد.(4) جنسیت به عنوان یک مولفه قدرتمند تعیین کننده اجتماعی سلامت است که با مشخصه های دیگر مانند سن ، ساختار خانواده ، تعامل ،درآمد ، آموزش و حمایت اجتماعی و فرهنگ در ارتباط است (4)

جنسیت عنصر حیاتی در نابرابری سلامت در کشورهای در حال توسعه است و این نابرابری ها بر روی سلامت روان نیز تأثیر می گذارد .(4و6) سیاست های اقتصادی و اجتماعی که باعث تغییرات ناگهانی،مخرب و شدید درآمد، اشتغال و سرمایه اجتماعی می شوند که اگرقابل کنترل یا قابل اجتناب نباشد به طور قابل توجهی نابرابری جنسیتی علیه زنان و میزان اختلالات شدید روانی را افزایش می دهد(34)

نرخ کلی اختلالات روانی برای مردان و زنان تقریباً یکسان هستند، اما تفاوت قابل توجهی در الگوی بیماری های روانی می توان یافت. زنان بیشتر از مردان تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و موقعیت زندگی در معرض خطرات سلامت روانی قرار دارند. تجربه پریشانی عاطفی،خشونت جنسی، خشونت خانگی، فشارهای ایجاد شده توسط نقش های متعدد خود و تبعیض های جنسی بر علیه زنان بیشتر است تقریباً یک پنجم از زنان تجاوز یا اقدام به تجاوز را در طول عمر خود تجربه نموده اند.(34)

افسردگی شایع ترین مشکل سلامت روانی در زنان است.میزان افسردگی تک قطبی در زنان دو برابر بیشتر است.در مقابل در مردان وابستگی به الکل دو برابر و احتمال ابتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی سه برابر بیشتر از زنان است.در کشورهای توسعه یافته تقریباً 1 در 5 مرد و 1در 12 زن دچار وابستگی به الکل در طول عمر خود است.همچنین خشونت در مردان بیشتر است(34)

۱-۳ احساسات مثبت: احساسات مثبت بیشتر به ویژگیهای شخصیمان وابسته است .خوشحالی گاهی با احساسات خوش بینانه و هدف دار همراه است(7)نكته جالب اينست كه داشتن حتي میزان کمی از احساسات مثبت تا حد قابل توجهي آثار منفي استرس را كاهش داده که منجر به افزايش مقاومت بدن در برابر بيماريها و عفونت ها و كم شدن احتمال مريضي ميشود.

۱-۳-۱ خنیدن و شادی: بعضی از محققان فکر می کنند که خندیدن ممکن است بهترین درمان باشد که کمک می کند احساس بهتری داشته باشید.خندیدن،شوخی و خوش خلقی کردن ممکن است نقش مهمی در داشتن احساسات خوب داشته باشد.(7)حال زمانی که می خندیم در بدن ما چه اتفاقاتی می افتد که می تواند منجر به افزایش سلامت گردد؟ وقتی می خندیم فیزیولوژی بدن ما تغییر می کندخندیدن روی سطح جریان خون،پاسخ ایمنی بدن،سطح قند خون،ریلکس شدن و خواب مؤثر است.(9)در زمان خندیدن ،ماهیچه های صورت و بدن ما کشیده می شوند،ضربان و فشارخون بالا می رود، تندتر نفس می کشیم و اکسیژن بیشتری را به بافت هایمان می رسانیم.(27و8(.در حقیقت فقط فکر کردن به خندیدن برای کاهش سطح هوررمون های استرس کافی است (8)همچنین به هنگام خنده تغییرات هورمونی نیز در بدن اتفاق می افتد مثلاً هورمون ضد درد (که باعث احساس خوشی و سلامتی در شخص می‌شود) در مغز آزاد می‌شود و ميزان هورمونهای استرس زا در خون پايين می‌آید.(9)

درتحقیقی در دانشکده مریلند بر روی 2 گروه به این صورت انجام شد که به یک گروه فیلم کمدی و به گروه دیگر فیلم درام نشان دادند.رگ های افرادی که فیلم کمدی می دیدند به طور نرمالی عمل می کرد و به راحتی منبسط و منقبض می شد ولی در افرادی که فیلم های درام می دیدند رگ ها تمایل داشت که سخت شود و فقط به حرکت جریان خون محدود گردد.(7) همچنین به نظر می رسد خندیدن باعث سوزاندن کالری می شود.طبق تحقیق دانشگاه Vanderbilt آمریکا 15-10دقیقه خندیدن 50 کالری را می سوزاند (یک تکه شکلات در حدود 50 کالری است)(7)در مطالعه دیگری بر روی 19 نفر از افراد دیابتی نشان داد که خندیدن بر وری سطح قند خون تأثیر دارد(9) درحالیکه با افزایش استرس ایمنی بدن کاهش می یابد و برعکس خندیدن باعث افزایش ایمنی می شود.(7)

عوامل دخیل در احساس خوشحالی و شادی شامل حس عاشقانه، حس دوستانه یا به صورت داشتن روابط اجتماعی با دیگران مثل همسایگان، داشتن محیط کاری مناسب و حتی دریافت مفهوم زندگانی می شود.(7)

۱-۳-۲ لذت: توانایی لذت بردن از زندگی برای سلامت روان ضروری است(4)راز زندگی لذت بردن از گذران زندگی است.تمرین کردن مراقبه راهی برای ترویج توانایی لذت بردن از زمان حال است.البته ما نیازداریم که طرحی برای آینده داشته باشیم و از گذشته درس بگیریم اما اغلب ما خودمان را در زمان حال با نگران کردن در مورد آینده بدبخت می کنیم.(3)

۱-۳-۳ قدردانی: از جمله اساسي‌ترين و زير بنايی‌ترين مسائلي است كه باعث حفظ سلامت روان می گرددقدردانی است.(13) قدرداني به صورت كلامي، غيركلامي و يا هر دو روش صورت می گیرد.(14،15)

شيوه‌هاي قدرداني:( 14،15)
1ـ سپاسگزاري و تشكر كردن كلامي از عمل افراد
2-نامه نوشتن
3ـ لبخند زدن
4ـ به گردش بردن فرد يا افرادي كه در حق ما ابراز محبت كرده‌اند.
5ـ كمك كردن در كارهاي منزل نيز مي‌‌تواند مراتب قدرداني ما را نشان دهد.
6ـ صرف كردن وقت با ديگران است مثلاً‌ مرد براي قدرداني از زحمات همسرش مي‌تواند مدت بيشتري از وقت خود را با او بگذراند و بالعكس
7ـ نگهداري از بچه‌ها شيوه ديگري جهت دستيابي به اين امر مهم است.
8ـ حمايت و وفاداري از طرف مقابل
9ـ گوش دادن همراه با علاقه به طرف مقابل
10) قدرداني را از كلماتي و جملات كوچك شروع كنيم تا به جملات بزرگتري برسيم مثلاُ گفتن متشكرم يا ممنون
11)تمرين به روش تجسم خيالي يعني افرادي كه قرار است از آنها قدرداني كنيم ابتدا آنها را مجسم كرده و به ايفاي نقش بپردازيم.
برای انجام قدردانی نکات زیر را به خاطر داشته باشید:(14)
1ـ قدرداني بايد دقيقاً‌ از افرادي كه لازم است انجام گيرد به اين معنا كه اگر بخواهيم از همسر خود درمقابل عملي كه انجام داده قدرداني نمائيم بايد اين سپاسگزاري را از خود همسر انجام دهيم و نه فرزندان.
2ـ كيفيت و كميت قدرداني بايد متناسب با كيفيت و كميت عمل انجام شده باشد.
3ـ سعي كنيم قدرداني از شيوه‌هاي كلامي و غيركلامي تواما استفاده كنيم مثلاً‌ تشكر كردن به همراه لبخند زدن.
4ـ عمل قدرداني را محدود به سن اشخاص نكنيم مثلاً نگوئيم كه چون بچه كوچك است نياز به قدرداني ندارد.
5ـ موضوع يا مسئله‌اي كه از آن قدرداني مي‌كنيم بايد دقيقاً‌ مشخص شود تا فرد متوجه شود از كدام كار او قدرداني نموده‌ايم.

البته هرچند كه قدرداني و سپاسگزاري از زحمات ديگران امري بسيار پسنديده است اما اگر هميشه توقع داشته باشيد در مقابل خدمت يا كاري كه در حق ديگران انجام داده‌ايد از شما قدرداني شود اشتباه كرده‌ايد و بي‌جهت خود را به طرف يك دنياي پر از غصه و رنج هدايت كرده‌ايد.(3)

۱-۴مهارت های زندگی: امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره آسیب پذیرتر کرده است(10)همهء ما بايد بتوانيم مسايلي را كه در زندگي با آنها مواجه مي‌شويم حل كنيم،‌ خوب تصميم‌گيري كنيم و وقتي دچار هيجان‌هايي مثل ترس، خشم، خجالت يا غمگيني مي‌شويم، با آنها كنار بياييم و آنها را به شكل درستي ابراز كنيم كه به ما و ديگران صدمه نزند.(12)ارتقای مهارت های فردی در بهبود زندگی بسیار مؤثر و یادگیری آنها لازم و ضروری است. همچنین یادگیری این مهارت ها به ما كمك مي‌كنند تا یک زندگی شاد و موفقي داشته باشيم و بطور موثر با كشمكش هاي زندگي روبرو شویم.مهارت يعني توانايي انجام يك كار و مهارت‌هاي زندگي مهارت های شناختی،هیجانی،بین فردی و اجتماعی است(11)همچنین افراد را قادر می سازد به طور مؤثر با مشکلات روزانه زندگی برخورد نمایند.یادگیری مهارت های زندگی باعث افزايش توانائي هاي رواني – اجتماعي افرد ميشود. (10) در اين جا با چند مورد از اين مهارت‌ها آشنا خواهيم شد.

الف)مهارت شناخت خود

يكي از مهمترين عواملي كه به ما كمك مي‌كند زندگي خوب و موفقي داشته باشيم اين است كه خود را بشناسيم، احساس خوبي در مورد خود داشته باشيم. و از كسي كه هستيم شاد و راضي باشيم. فكر مي‌كنيد كسي كه احساس خوبي نسبت به خود دارد چه ويژگيهايي دارد؟(10)كسي كه احساس خوبي نسبت به خود دارد، توانايي‌ها و استعدادهاي خود را مي‌شناسد، نقاط ضعف خود را مي‌پذيرد و سعي مي‌كند كه نقاط ضعف خود را تقويت و نقاط ضعف خود را اصلاح نمايد(10).چنين ويژگي‌هايي نقش خيلي مهمي در يك زندگي شاد و موفق دارد چون كسي كه خود و ديگران را دوست دارد در زندگي شاد و خوشحال‌تر است و كسي كه توانايي‌ها و استعدادهاي خود را مي‌شناسد براي موفق شدن تلاش بيشتري مي‌كند و موفق هم مي‌شود(11)

ب)مهارت حل مسئله:

به لحاظ ماهيت پيچيده و تغيير يابنده جامعه‌ ما، مردم پيوسته خود را در مبارزه با مشكلات مي‌يابند.بسته به پيچيدگي موقعيت و پيامد‌هاي احتمالاً منفي اين مشكلات ممكن است پيش پا افتاده باشند.(10)

لذا با توجه به طيفي كه از مشكلات ساده مثل سعي در تصميم گيري در مورد پوشيدن كفش يا لباس خاص، تا مسائل مهم‌تر مانند مواجهه با كارفرما ي غير معقول يا همسر بي منطق، است زندگي روزمره ما سرشار از چنان مشكلات موقعيتي است كه ناگريز از حل يكايك آنهاييم. بيشتر اوقات فرآيند حل مسائل روزمره به قدري خودكار انجام مي‌گيرد كه ما از چگونگي انجام دقيق آنها مطلع نمي‌شويم. با وجود اين، بايد به اين نكته توجه كرد كه بدون توانايي شناسايي مشكلات و رسيدن به راه‌حل‌هاي قابل اجرا، زندگي روزانه ما از هم پاشيده خواهد شد. بنابراين از آنجايي كه همه‌ي افراي در زندگي خود با مشكلات كوچك و بزرگي روبرو مي‌شوند، ضروري‌ است نحوه‌ حل صحيح مسائل و مشكگلات را بياموزند تا از به وجد آمدن مشكلات بيشتر پيشگيري شود و توانمندي افراد در حل مسايل افزوده گردد(12)

تعريف حل مسئله:حل مسئله بر يك فرآيند رفتاري شناختي يا آشكار دلالت دارد كه پاسخهاي بالقوه مؤثر براي موقعيت مشكل را فراهم مي‌كند. احتمال انتخاب مؤثرترين پاسخ را از ميان پاسخهاي متعدد، افزايش مي‌دهد.برنامه حل مساله را به دو مرحله تقسيم مي‌كنيم.(10و12)

1- شناسايي مشكل: با انتخاب زمان و مکان مناسب جهت بحث و بررسي صريح موضوعات و حل مسئله شروع می شود.مرحله بعد تعریف دقیق مشکل است.(12و13)

2- حل كردن مشكل :که شامل پذیرفتن مشکل،تصریح هدف(شامل دانستن هدف،عینی ، صریح و عملی بودن آنها)،در نظر گرفتن راه حل های احتمالی و در نهایت انتخاب بهترین راه حل است.در واقع ریز کردن مشکلات یکی از راههای یافتن راه حل است .پس از انتخاب راه حل مناسب باید آن را آزمایش و در صورت لزوم اصلاح نموده .(12و13)

به طور خلاصه می توان 6 مرحله جهت حل مشکل در نظر گرفت این 6 مرحله را قدم به قدم طی نمایید(12)

1-مشکل چیست؟.................

2-راه حل های احتمالی...................

3-نقاط مثبت و منفی هر راه حل

4-نوشتن نقشه ی عملکردی

5-اجرای طرح

6- چگونه نقشه ی مورد نظر برای حل مشکل به خوبی عمل می کند؟

ج)مهارت مدیریت زمان :بسیاری از مردم زمان زیادی را برای دستیابی به اهداف خود صرف می کنند وی تنها بخش کمی به آنچه که تمرکز دارند دسترسی پیدا می کنند و عده ی دیگر مدام در استرس به سر می برند.آموختن مهارت مدیریت زمان کمک می کند به طور واقع بینانه به اهداف خود رسیده، یک نقشهء زندگی تهیه و از فرصت های خود به عنوان اهرمی برای دستیابی به اهداف استفاده نماییذ همچنین از این طریق میزان استرس خود را به حداقل برسانید.

برای اینکه بتوانید زمان خود را به خوبی مدیریت نمایید می توانید طبق نکات ذیل مرحله به مرحله پیش روید.

يك جدول زمان‌بندي تهيه كنيد. در بالاي ستون‌هاي آن نام روزهاي هفته و در كنار هر رديف يك ساعت روز را بنويسيد. (10،12)

• از اين جدول چندين نسخه كپي كنيد.

• در باره هفته گذشته خود فكر كنيد و هر‌كاري را كه فكر مي‌كنيد در هر روز و هرساعت انجام داده‌ايد در خانه مربوطه يادداشت كنيد.

سپس یک برنامه هفتگي تهيه نمایید(10)

• تهيه فهرست كارهايي كه بايد انجام شود. (مطالعه، كلاس رفتن، كار، رفت و آمد، تماشاي تلوزيون، لباس شستن، غذاخوردن، صحبت با تلفن، ورزش و غيره ...)

• تخمين زمان لازم براي هر كار

• پر كردن خانه هاي جدول

• اولويت بندي

• حالا در كنار هريك از كارهايي كه فهرست كرده‌ايد مدت زمان لازم براي انجام آن كار را به‌طور تخميني يادداشت كنيد .

• شروع به پركردن خانه‌هاي جدول با كارهايي كه در فهرست خود داريد بكنيد اول از كارهايي شروع كنيد كه زمان ثابتي دارند و برنامه‌ريزي زمان انجام آنها دست شما نيست .ساعت‌هاي لازم براي كارهايي را كه ”بايد” در طول هفته آينده انجام دهيد بنويسيد و با هم جمع كنيد.تعداد ساعت‌هاي خالي جدول را بشماريد. اگر تعداد ساعت‌هاي خالي جدول شما كمتر از تعداد ساعت‌هاي لازم براي انجام كار‌هاي ضروري است، به خاطر بياوريد كه نمي‌توان در يك جعبه پنج كيلويي بيشتر از پنج كيلو بار گذاشت. در اين حالت شما بايد كارهايتان را اولويت بندي كنيد. اولويت بندي به اين معناست كه شما بايد كارهايتان را بر اساس درجه اهميت رتبه‌بندي كنيد.

اول فرض كنيد كه وقت شما كافي است و تعداد خانه‌هاي خالي جدول بيشتر از زمان لازم براي انجام كارهاي مهم است. در اين حالت فهرستي از كارهايي درست كنيد كه مهم هستند ولي فوري نيستند. مثلاً مي‌خواهيد كتابخانه‌تان را مرتب كنيد. يا مي‌خواهيد مقاله‌ي مربوط به درسي را كه بايد چند هفته ديگر تحويل بدهيد شروع كنيد. يا به ديدن يك فيلم برويد.

• زمان لازم براي انجام هريك از اين فعاليت‌ها راتخمين بزنيد.

• فهرست را براساس مهم‌ترين تا كم‌اهميت‌ترين رتبه‌بندي كنيد.

• اين كارها را در جدولتان جا بدهيد تا زماني كه جاي خالي در جدول باقي نماند.

• آخرين فهرست شما فهرست كارهايي است كه نه مهم هستند و نه فوري. منظور كارهايي است كه شما صرفاً‌ به اين‌ دليل آنها را انجام مي‌دهيد كه وقت زيادي داريد

چند توصيه :زمانی را براي كارهاي پيش بيني نشده در نظر بگیرید.به ساعت بدن توجه نمایید.خواب و استراحت خود را تنظیم نموده و زمان خود را به شیوه مناسب اختصاص دهید.(12)

• سارقين زمان را هم در نظر بگیرید:تلفن، ملاقات هاي شخصي برنامه ريزي نشده، آنچه كه مي شد به ديگران واگذار كرد، انجام كاري بدون داشتن اطلاعات كافي، سروکله زدن با دیگران ،بحران هاي غير مترقبه ،اهداف و اولويت بندي مبهم و غير روشن ،عدم برنامه ريزي اتلاف وقت و بلاتصميمي ،استرس ،خستگي ،ناتواني در نه گفتن وبي نظمي و آشفتگي محل كار و زندگي(12)

۱-۵ باورها و اعتقادات فردی:در سال های اخیر مطالعات متعددی در رابطه با مذهب و اهمیت آن در تأمین بهداشت روانی در جای جای دنیا صورت گرفته است . معنویت سهم مهمی در کیفیت زندگی برای بسیاری از مردم در سراسر جهان دارد.معنای زندگی ، ایمان و اتصال به یک موجود روحانی سهم قابل توجهی را در بالا بردن کیفیت زندگی و فراتر بردن سلامت روان دارد(4)

احکام و فرامین مذهبی ممکن است بر دو شکل بر سلامت روانی اثر بگذارد:رفتارهای فردی را شکل دهد و نگرش نسبت به دیگران را تغییر دهد(به عنوان مثال منجر به گرمی و دوستی بین افراد شود) همچنین می تواند سلامت کلی را با تشویق رفتارهای سالم بهبود بخشد و اعمالی (مانند شیوه رژیم غذایی سالم ، مقررات جنسی و محدودیت بر روی مصرف مواد اعتیاد آور) که اغلب می تواند به بهبود سلامت جسمی ، بهبود کلی رفاه و سلامت روانی کمک کند(4).
در مقابل حفظ سلامت روانی نیز دارای اثر مثبت بر روی توسعه یک زندگی سالم معنوی دارد.تعدادی از مطالعات بالینی و اپیدمیولوژیک به خوبی نشان داده اند که معنویت می تواند تحت برخی از شرایط به جلوگیری از افسردگی کمک کند(16,4)به عنوان مثال طی مطالعه ای در زنان مسن مبتلا به شکستگی لگن مشخص گردید که شیوع و شدت افسردگی و عوارض روانی ناشی از شکستگی لگن در زنانی که دارای اعتقادات مذهبی هستند به مراتب کمتر بوده و وضعیت حرکتی بهتری در این زنان مشاهده می شود(17،18( در زمینه اعتقادات فردی جهت حفظ، تامین و ارتقاء بهداشت روان به خاطر داشتن این نکات کمک کننده است (19)

- توکل بر خدا و واگذاری همه چیز به خدا، ضمن اینکه وظایف خویش را انجام دهید." و مَن یتوکلَ عَلَی الله فهو حسبه ان الله . . ."
- وجود آرامش و بر طرف کردن اضطراب و نگرانی ها و دلهره ها که بهترین و مطمئن ترین راه برقراری آن آموزش و تربیت دینی است.
- درک واقعیت های جهان و آگاهی از قوانین نظام آفرینش و دیدن و اندیشیدن در آثار الهی.
- تسلیم محض بودن در برابر خداوند متعال و نداشتن ترس و اندوه و غم از غیر خدا.
- رسیدن به یقین و باور قلبی از طریق ایمان به خدا.

۲-عوامل محیطی:تا به حال عوامل فردی مؤثر بر سلامت روان را بررسی نمودیم.اما علاوه بر این عوامل فردی عوامل دیگر محیطی نیز وجود دارند که بر روی سلامت روان مؤثر هستند.این عوامل شامل طیف وسیعی از حقوق مدنی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی(نظیر جنگ و جنایت )، فرهنگی،محیط خانوادگی(نظیر خواسته های غیر واقعی والدین،حمایت گری بیش از حد و برعکس طرد کردن و..)است که در ذیل با تأثیر این عوامل آشنا خواهید شد.

۲-۱ عوامل اجتماعی: يكي از عوامل تعيين كننده سلامت انسان بهره‌مندي از حمايت‌هاي اجتماعي به معناي اقدام‌هاي كمكي در شرايط سخت زندگي براي نوع بشر است(4)زندگی در محیطی که دارای سلامت اجتماعی بالایی است به سلامت روان فرد نیز کمک می کند. البته رابطه بین سلامت جسمی و روانی و عوامل اجتماعی ، زیستی و روانشناسی درکشورهای مختلف پیچیده است(4)سلامت اجتماعي به چگونگي وضعيت ارتباط فرد با ديگران در جامعه می پردازد. هر نوع قطع ارتباط بین فرد و جامعه، به گونه ای که افراد در چارچوبهای اجتماعی جذب نگردند، زمینه ای مساعد برای رشد انحرافات اجتماعی و پیدایش مشکلات سلامت روان ایجاد می نماید. در تعريف سلامت در سال 1948 كه توسط سازمان بهداشت جهانی بيان شد، سلامت اجتماعي سطحی از سطوح سلامت کلی فرد بيان شده است. سلامت اجتماعی را به عنوان گزارش فرد از کیفیت روابطش با افراد دیگر(نزدیکان و گروههای اجتماعی) که وی عضوی از آنهاست نیز تعریف می کنند و معتقدند که سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را که شامل پاسخهای درونی فرد(احساس‏، تفکر و رفتار) است می سنجد که نشانگر رضایت یا فقدان رضایت فرد از زندگی و محیط اجتماعیش می باشددر واقع کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمی توان بدون توجه به معیار های اجتماعی ارزیابی کرد و عملکرد خوب در زندگی تکالیف و چالش های اجتماعی را نيز دربرمي‌گيرد(19) بیکاری ، سطوح پایین آموزش و پرورش و کمبود غذا ، سرپناه و دسترسی به مراقبت های بهداشتی نمونه هایی از عوامل اجتماعی مرتبط با سلامت روان هستند که توانایی مردم را جهت فعال بودن در جامعه محدود می کند. این عوامل اجتماعی منفی و اقتصادی مرتبط با فقر علاوه بر این به عنوان یک مانع سلامت روانی عمل می کنند.تبعیض نیز می تواند تاثیر منفی بر سلامت روانی داشته باشد(4)

۲-۲عوامل فرهنگی:

سواد سلامتي:سواد سلامتي به صورت توانايي به دست آوردن،فهميدن و استفاده از اطلاعات از طريق راههايي كه سلامتي را حفظ مي كند و ارتقا مي دهد تعريف شده است.سواد سلامت روان نيز اشاره به دانش و باورهاي مربوط به اختلالات رواني دارد كه به شناخت،مديريت و يا پيشگيري از اين اختلالات كمك مي كند.سواد سلامت روان شامل توانايي تشخيص برخي اطلاعات،دانستن چگونگي طلب كمك در خصوص كسب اطلاعات بهداشت روان، دانستن عوامل خطرساز و علل و نگرش هايي است كه شناخت و طلب كمك به طور مناسب را ارتقا مي دهد(36) بررسي ها نشان داده است كه ارتقاي سطح سواد به اشخاص اجازه مي دهد كه به دنبال تشخيص زودهنگام، پيشگيري، طلب كمك و مداخلهء مناسب براي اختلالات رواني باشند.همچنين از طريق ارتقاي سطح سواد افراد برخي مهارت هاي لازم براي حمايت از افرادي كه دچار اختلالات رواني هستند را در شبكهء اجتماعي كسب مي كنند(4)

خانواده:خانواده هم از عوامل مؤثر فرهنگی و هم اجتماعی در شکل گیری رفتار فرد است.فضای خانه،نخستین و بادوام ترین عاملی است که در رشد شخصیت افراد تأثیر می گذارد به گونه ای که می توان گفت پدر و مادر نیرومندترین آموزگار افراد در زندگی هستند(20)خانواده سالم خانواده ای است که سلامت روان و آرامش معنوی و روانی هریک از اعضای خانواده حمایت می کند.(4)محیط خانواده بر سطح سلامت جسمی و روانی تأثیر خواهد گذاشت همانطور که می تواند به عنوان خطری برای زندگی آینده باشد.برای رسیدن به یک خانواده سالم والدین باید به بچه ها توجه کنند و وقت کافی برای آنها و نیازهای عادی انها در نظر بگیرند.کودکان بسیاری از رفتارها را از والدین خود می آموزند و والدین باید نحوهء رفتار صحیح با کودکان خود را بیاموزند.(4)

دانستن نکات زیر به داشتن یک خانواده شاد و سالم کمک می کند:

1-ایجاد روابط سالم بین اعضای خانواده:خانواده های فاقد روابط گرم و محبت آمیز،خانواده های دارای روابط خصومت آمیز و شیوه های ارتباطی شدیداً وابسته در خانواده معمولاً ناسالم گزارش شده اند.برقراری شیوه ارتباطی منطقی،محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه نشان دهنده ی خانواده سالم است.(20)

2-توجه به سلامت جسمی افراد خانواده:تغذیه سالم،فعالیت فیزیکی مناسب،پرهیز از دخانیات و کنترل بیماری های مزمن به حفظ سلامت جسمی ما کمک می کند.(20و4)

3 -تلاش در جهت شناخت یکدیگر و تقویت اعتماد به نقس(20)

4-گوش دادن به صحبت های یکدیگر با دقت بدون هرگونه قضاوت،پیشداوری و یا نصیحت(20)

5-فراهم کردن شرایط گفتگو و تبادل نظر برای همه افراد خانواده(20)

6-انجام فعالیت های گروهی:برنامه ریزی جهت انجام گروهی برخی از وظایف در خانواده،تماشای برنامه تلویزیونی به صورت دسته جمعی و... (20)

7-خودداری از سرزنش افراد خانواده(20)

8-مسئولیت پذیر بودن نسبت به یکدیگر(20)

9-احترام به اعتقادات مذهبی(20)

10-عمل کردن به آنچه می گوییم. (20)

11-هماهنگ بودن والدین با یکدیگر و اطلاع از نیازهای افراد خانواده(20)

12-پرهیز از توهین و سرزنش و پرخاشگری والدین نسبت به هم(20)

13-توجه به رفتارهای مثبت یکدیگر و تشویق و ترغیب رفتارهای پسندیده اعضای خانواده(20)

۲-۳عوامل سیاسی و حقوقی: نظام بین المللی حقوق بشر یک چارچوب مفید برای ارتقاء ذهنی بهداشت و درمان ارائه می دهد. گفتمان بین المللی حقوق بشر امروز به طور گسترده ای سلامت روان را به رسمیت می شناسد.در منشورحقوق بشر حق سلامت جسمی و روحی برای اولین بار در سال تأسیس سازمان جهانی بهداشت در سال 1946 اعلام شده است. "لذت بردن از بالاترین استاندارد سلامت قابل دسترسی یکی از حقوق اساسی هر انسان "است. سازمان ملل متحد فراتر از صرفا اذعان به حق سلامت روان ، گفتمان بین المللی حقوق بشررا تصدیق می کند که برخی از شرایط سیاسی و اقتصادی نیز به این منظور وجود دارد.

عوامل سیاسی از جمله نقض حقوق بشر در داخل یک کشور ، می توانند پیامدهای مخرب و مضر بر سلامت روانی جمعیت داشته باشند. برخی افراد و گروه های درون جامعه حقوق افراد به ویژه حقوق افراد آسیب پذیر را با عواملی مانند تبعیض و به حاشیه راندن نقض می کنند. پیامدهای تبعیض ، همراه با حس بیگانگی می توانند عمق کرامت و عزت نفس را که عوامل تعیین کننده سلامت روان و تندرستی فرد است تحت تاثیر قرار دهد (4)
Gostin در سال 2001بیان کرده است که ارتباط اساسی بین بهداشت روانی و حقوق بشر وجود دارد. در مقابل ، سلامت روانی افراد وابسته به توانایی خود برای لذت بردن و عمل کردن به طیف وسیعی از حقوق افراد است. (4)
Sothearaو Rwema در سال 2003 بیان کرده اند که مدت زیادی است اذعان شده است که اشکال افراطی از سوء استفاده ، نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت "به عنوان نسل کشی تاثیر منفی روانی بر بهداشت روانی افراد دارد. از دست دادن عزیزان ، قرار گرفتن در معرض اشکال شدید خشونت و اختلال عمومی نه تنها منجر به اختلال استرس پس از تروما می شود همچنین منجر به افزایش قابل توجه دیگر مشکلات در دراز مدت و به شکل مزمن مانند افسردگی و اضطراب شود. (4)

۲-۴ عوامل اقتصادی:بر آورده نشدن نیازهای اقتصادی وشغلی افراد باعث بروز فشارها و تنش های روانی شدید در افراد می شود که این امر سلامت روانی آنها را به مخاطره می اندازد . امنیت شغلی، ایجاد شرایط کاری اشتغال منصفانه و کارهای مناسب و در خور شأن افراد باعث افزایش سلامت روانی، رفاه و رضایت شغلی.اشتغال منصفانه به معنی شرایط عادلانه در جذب افراد برای مشاغل و تکمیل کننده مفهوم کار مناسب است .در مقابل میزان بالای بیکاری موجب بیماری های مختلفی از جمله بیماری های روحی ناشی از نا امنی شغلی و مرگ زودرس می شود. ناامنی شغلی بر میزان های ابتلا به بیماری های اضطرابی، افسردگی، قلبی عروقی و عوامل خطر مرتبط با این بیماری ها تأثیر به سزایی دارد. البته صرف داشتن یک شغل همیشه ضامن سلامتی جسم و روان نیست و در این خصوص کیفیت شغلی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.. ارتباطات شغلی ، رفتارها، پیامدها و عملکردهای شغلی، خود جزء عوامل کلیدی و مهم تأثیر گذار بر سلامت روان کارکنان محسوب می گردد. منظور از کار مناسب نیز تأمین فرصت هایی برای شغل های مولد با درآمد منصفانه، امنیت محیط کاری و حمایت اجتماعی از خانواده است.(4)

۲-۵دسترسی به خدمات(مسکن،تغذیه،آموزش): سازمان جهانی بهداشت در سال 2001 بیان کرده است که تنها اشکال افراطی از نقض حقوق بشر مانند تجاوز و خشونت خانگی نیست که تأثیر منفی بر سلامت روان می گذارد.کمبود غذا،نبودن عدالت در توزیع امکانات،کمبود دسترسی به مراقبت های بهداشتی و...نیز از دیگر عوامل مرتبط با سلامت روان هستند. (4)

- مسكن مناسب:به طور كلي داشتن يك خانه امن و مقرون به صرفه به عنوان يك نياز اساسي است.محيط پايدار به حفظ سلامت و تندرستي كمك مي كند.در مقابل مسكن نامناسب يا بي خانماني ي تواند به توسعهء مشكلات روحي و رواني كمك كند، يا مي تواند مديريت مشكلات بهداشت روان را دچار مشكل نمايد.برای کسب آسایش در منزل شما نیاز دارید کهصورتحساب های خود را به طور منظم پرداخت کنید.با همسایه های خود رابطه خوبی داشته باشید و محیط خانه را تمیز نگه دارید.اگر سلامت روان شما مختل شود دیگر شما قادر نخواهید بود که از خانه تان به خوبی مراقبت نمایید.همسایه ها،دوستان و خانواده ها اشخاصی هستند که شما با آنها سروکار دارید و می توانند تأثیر بزرگی بر روی محل زندگی شما داشته باشند.اگر شما در نزدیکی یکی از اعضای خانواده،دوستان و یا نزدیکان باشید آنها می توانند از شما پشتیبانی نمایند اما امکان دارد که مشکلات ارتباطی نیز پیش آید که استرس زا باشد و مشکلات روحی روانی را بیشتر نماید(37).

- تغذیه: براساس شواهد موجود، بهبود تغذیه کودکان می تواند به بهبود وضعیت شناختی ، بهبود نتایج آموزشی و کاهش خطر برای سلامت روانی منجر شود، به خصوص برای کسانی که در معرض خطر هستند و یا در جوامع فقیر زندگی می کنند استفاده ازداروهای مکمل نظیر قطره مولتی ویتامین و نظارت بر رشد از کارهایی است که برای کودکان باید انجام شود.یک مدل ترکیبی که ازمداخلات تغذیه ای (به عنوان مکمل غذایی)و مشاوره و مراقبت های روانی (مثل به گرمی برخورد کردن و گوش دادن مؤثر)است در این زمینه کمک کننده است.علاوه بر این، ید، نقشی کلیدی در پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی و جسمی و اختلال در توانایی یادگیری دارئ. پس یددار کردن نمک به طور غیر مستقیم مانع از مشکلات مربوط به سلامت روانی و جسمانی می شود(35)

- بهبود دسترسی به آموزش:سواد کم و سطح پایین آموزش و پرورش مشکلات اجتماعی و روانی عمده ای به وجود می آورد.فراتر از کسب اطلاعات و مهارت های خاص زنان از اطلاعات و ایده هایی مطلع می شوند که ریسک را کاهش داده و کیفیت زندگی را بهبود می دهد که همهء اینها منجر به احساس افتخار،احساس ارزشمندی و هدفمندی در زنان می شود(37).

بهداشت روان چيست؟

بهداشت روان چيست؟

ما در مورد حفظ سلامت جسمي خودمان و رعايت بهداشت چيزهاي زيادي مي دانيم. مثلا مي دانيم كه بايد دندان‌هايمان را بموقع مسواك بزنيم، قبل از غذا خوردن دست‌هايمان را بشوييم و از خوردن مواد غذايي آلوده اجتناب كنيم. همه‌ي اين كارها را انجام مي دهيم تا به بيماري خاصي مبتلا نشويم.


mesvak.JPG


همان‌طور كه بهداشت جسمي خود را رعايت مي كنيم لازم است بهداشت رواني نيز داشته باشيم.

hand1.JPG

قبل از آنكه بخواهيم راجع به بهداشت رواني صحبت كنيم بهتر است اول ببينيم روان چيست؟

شايد بعضي از شما بچه‌ها درباره روان و معني آن چيزهايي شنيده باشيد بعضي ‌ها هم ممكن است چيز زيادي ندانيد.

خيلي از شما‌ در مورد مغز و نحوه‌ي كار آن در انسان چيزهاي زيادي خوانده‌ايد يا شنيده‌ايد.

همانطور كه مي‌دانيد مغز انسان مركز فرماندهي و تصميم‌گيري در بدن ما است.

homer's%20brain_thumb.JPG

اگر بخواهيد راه برويد، صحبت كنيد و يا نقاشي بكشيد خلاصه هر كاري كه بخواهيد انجام دهيد دستور انجام آن كار توسط مغز صادر مي شود. و اعضاي بدن ما اين دستورات را اجرا مي كنند.

imagesCA58DIB0.jpg

بعلاوه مغز انسان بر نحوه ي انجام اين كارها و اينكه با حداكثر دقت انجام شود نيز نظارت دارد پس همان طور كه گفته شد تصميم گيري ها در مغز ما انجام مي شود و براي تصمصم گيري بايد فكر كنيم پس افكار مانيز در مغز ما شكل مي گيرد همچنين مغز ما محل ايجاد احساسات است احساساتي مثل خوشحالي، غمگيني، عصبانبت و ترس. مغز انسان مقدار و شدت اين احساسات را تنظيم مي كند.

imagesCA0G9LKH.jpg

خيلي وقت‌ها وقتي ما عصباني مي‌شويم ممكن است سر ديگران داد بزنيم و يا وقتي خوشحال مي‌شويم مي‌خنديم انجام اين كارها و تنظيم شدت آن‌ها بر عهده‌ي مغز ما است.

imagesCA5D6N8Y.jpg

گاهي ما ناراحت مي شويم و مي خواهيم گريه كنيم ولي بدليل حضور افراد ديگر سعي مي كنيم گريه نكنيم اين مغز ما است كه متوجه مي شود در اين شرايط نبايد گريه كرد و جلوي گريه را مي گيرد.

imagesCAW7U2L2.jpg

untitled2.JPG

پس مي بينيد مغز انسان كارهاي زيادي را انجام مي دهد. منظور از روان نيز همين كارهايي است كه مغز انجام مي دهد كارهايي مثل تصميم گيري ، فكر كردن، تنظيم احساسات و تنظيم رفتارها و همه‌ي كارهاي ما.

بهداشت روان بمعني مراقبت از مغز و عملكرد مغز است و بهمين دليل از اهميت زيادي برخوردار است.

untitled3.JPG

عوارض بی خوابی

عوارض بی خوابی


بی خوابی به هر دلیلی که باشد، به طرز فوق العاده ای به سلامتی، فعالیت، ایمنی شما آسیب می رساند. برای کم خوابی عوامل بسیاری وجود دارد.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، بی خوابی یکی از مشکلات عمده در جوامع انسانی است. دل مشغولی های بیش از حد انسان ها، آن ها را دچار کم خوابی می کند که این موضوع می تواند از نظر جسمی و روحی اثرات مخربی برای افراد در پی داشته باشد.

کج خلقی: براساس تحقیقات انجام شده، بدخلقی از جمله شکایات متعدد اطرافیان افرادی است که کمتر از میزان طبیعی می خوابند. این تیم از محققان شماری از افراد کم خواب را زیر ذره بین قرار داده اند و به این نتیجه رسیده اند که این افراد در برابر برخی مسائل واکنش تندتری نشان می دهند.

سردرد: براساس تحقیقات انجام شده توسط دانشمندان ۳۶ تا ۵۸ درصد از افرادی که متبلا به اختلالات تنفسی در زمان خواب هستند، با سردردهای غیرقابل وصفی در زمان بیدار شدن روبرو می شوند. دلیل این سردردها بیدارشدن های متوالی در طول خواب است که به بی خوابی منجر می شود.


عوارض بی خوابی


بی خوابی به هر دلیلی که باشد، به طرز فوق العاده ای به سلامتی، فعالیت، ایمنی شما آسیب می رساند. برای کم خوابی عوامل بسیاری وجود دارد.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، بی خوابی یکی از مشکلات عمده در جوامع انسانی است. دل مشغولی های بیش از حد انسان ها، آن ها را دچار کم خوابی می کند که این موضوع می تواند از نظر جسمی و روحی اثرات مخربی برای افراد در پی داشته باشد.

کج خلقی: براساس تحقیقات انجام شده، بدخلقی از جمله شکایات متعدد اطرافیان افرادی است که کمتر از میزان طبیعی می خوابند. این تیم از محققان شماری از افراد کم خواب را زیر ذره بین قرار داده اند و به این نتیجه رسیده اند که این افراد در برابر برخی مسائل واکنش تندتری نشان می دهند.

سردرد: براساس تحقیقات انجام شده توسط دانشمندان ۳۶ تا ۵۸ درصد از افرادی که متبلا به اختلالات تنفسی در زمان خواب هستند، با سردردهای غیرقابل وصفی در زمان بیدار شدن روبرو می شوند. دلیل این سردردها بیدارشدن های متوالی در طول خواب است که به بی خوابی منجر می شود.

ناتوانی در یادگیری: بی خوابی در حافظه کوتاه مدت نیز بی تاثیر نیست. با توجه به اینکه حافظه کوتاه مدت بخش مهمی از چرخه یادگیری است، از این رو بی خوابی می تواند تاثیر شگرفی روی توانایی افراد برای به یادآوردن کلماتی داشته باشد که روز پیش آن ها را به حافظه خود سپرده اند.

افزایش وزن: افرادی که دچار اختلالات خواب هستند و به میزان کافی نمی خوابند، دچار اختلالات هورمونی شده و در نتیجه اشتهای بیشتری برای خوردن غذاها با کالری بالا دارند.

کاهش بینایی: کم خوابی می تواند مشکلاتی را در بینایی افراد ایجاد کند که از جمله آن می توان به ایجاد دید تونلی، دوبینی و تار شدن بینایی اشاره کرد.

بیماری قلبی: براساس یافته های محققان، افرادی که در شبانه روز تنها چهار ساعت می خوابند در مقایسه با افرادی که هشت ساعت می خوابند، ضربان قلب بالاتری دارند.

آسیب پذیری در مقابل بیماری ها: در صورت بی خوابی حتی برای یک شب، سیستم دفاعی بدن به اندازه ای ضعیف می شود که تا حدودی قدرت آن برای مبارزه با میکروارگانیسم ها از بین می رود.

پرادراری: زمانی که انسان به خواب می رود، سیستم تولید ادرار در بدن فرآیند آرامتری را در پیش می گیرد اما زمانی که فردی در طول شب بیدار می ماند، خبری از فرآیند آرام تولید ادرار نیست.

اختلال تکلم: کم خواب ها، توانایی بیان تفکرات خود در قالب جملات را نداشته و نمی توانند آنچه را که در ذهن دارند، به درستی انتقال دهند.

سرماخوردگی: افرادی که ۹۲ درصد از زمان در رختخواب بودن را می خوابند، ۵٫۵ برابر بیش از افرادی که ۹۸ تا ۱۰۰ درصد از این زمان را می خوابند، احتمال سرماخوردگی دارند.

مشکلات سیستم گوارشی: در صورتی که کم خوابی بصورت مداوم تکرار شود، سندروم التهاب روده شدیدتر می شود.

دیابت: بیدار ماندن می تواند منجر به ایجاد مقاومت در برابر انسولین و در نتیجه مبتلا شدن به بیماری دیابت نوع دوم شود.

اختلالات ژنتیکی: فردی که در طول یک هفته هر شب کمر از شش ساعت بخوابد، عملکرد بیش از ۷۰۰ ژن مختل می شود.

چگونه به آرامش درون برسیم؟

چگونه به آرامش درون برسیم؟


تا می توانید بخندید: خنده خلق و خو را بهبود می بخشد، موجب کاهش تنش و آرامش می شود و محیطی مثبت ایجاد می کند.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، خنده منحصر به فرد است و موجب افزایش اندورفین و کاهش میزان ترشح هورمون استرس در بدن می شود. خنده هم برای شما هم اطرافیانتان مفید است.

در هر لحظه فقط روی انجام یک کار تمرکز کنید:

اغلب ما در جهان خلاقیت مدار امروز روی انجام چند کار در یک زمان تمرکز می کنیم و این مساله کیفیت زندگی را پایین می آورد. بنابراین انجام یک کار در یک زمان موجب کاهش استرس می شود و کیفیت کار را بالا می برد.

منظم باشید:

سعی کنید همیشه منظم و مرتب باشد. یک میز کاری شلوغ یا یک اتاق به هم ریخته هم می تواند موجب استرس شود. بنابراین نظم و ترتیب بر هر چیزی اولویت دارد.

تمرینات تنفسی:

تمرینات تنفسی مختلفی وجود دارد که می توانید به وسیله آنها به آرامش برسید. بهترین نوع آن تمرین دم و بازدم هرکدام به مدت ۴ ثانیه است.

روش دیگر نشستن با چشم های بسته و احساس کردن دم و بازدم از ریه هاست. این تمرین تنفس را هرجایی می توان انجام داد؛ در محل کار، زمان ترافیک و در تختخواب قبل از خوابیدن.

موسیقی گوش کنید:

گوش دادن به موسیقی روش خوبی برای کم کردن استرس و لذت بردن از آرامش در طول روز است. البته مطمئن باشید که موسیقی آرامش بخش گوش می دهید موسیقی کلاسیک انتخاب خوبی است که ضربان قلب و فشار خون را پایین می آورد.

حداقل یک دقیقه خود را در محیطی که از آن لذت می برید فرض کند :

باتصویرسازی ذهنی می توانید آرامش را به خود هدیه کنید . ثاب شده فکر و جسم با هم در ارتباط هستند. با تصویرسازی ذهنی و تصورکردن خود در محیطی آرامش بخش می توانید آرامش را به خود هدیه کنید. تنها یک دقیقه زمان می برد اما همین یک دقیقه می تواند آرامشی را که می خواهید به شما بدهد.

مرتب ورزش کنید:

حتی یک پیاده روی کوتاه مدت تفاوت بسیاری ایجاد می کند. ورزش علاوه بر اینکه شما را از کارتان دور می کند موجب ترشح هورمون اندورفین می شود. ورزش منظم فواید بسیاری دارد از جمله کیفیت خواب را بالا می برد و از بسیاری از بیماری ها جلوگیری می کند.

چگونه به آرامش درون برسیم؟


تا می توانید بخندید: خنده خلق و خو را بهبود می بخشد، موجب کاهش تنش و آرامش می شود و محیطی مثبت ایجاد می کند.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، خنده منحصر به فرد است و موجب افزایش اندورفین و کاهش میزان ترشح هورمون استرس در بدن می شود. خنده هم برای شما هم اطرافیانتان مفید است.

در هر لحظه فقط روی انجام یک کار تمرکز کنید:

اغلب ما در جهان خلاقیت مدار امروز روی انجام چند کار در یک زمان تمرکز می کنیم و این مساله کیفیت زندگی را پایین می آورد. بنابراین انجام یک کار در یک زمان موجب کاهش استرس می شود و کیفیت کار را بالا می برد.

منظم باشید:

سعی کنید همیشه منظم و مرتب باشد. یک میز کاری شلوغ یا یک اتاق به هم ریخته هم می تواند موجب استرس شود. بنابراین نظم و ترتیب بر هر چیزی اولویت دارد.

تمرینات تنفسی:

تمرینات تنفسی مختلفی وجود دارد که می توانید به وسیله آنها به آرامش برسید. بهترین نوع آن تمرین دم و بازدم هرکدام به مدت ۴ ثانیه است.

روش دیگر نشستن با چشم های بسته و احساس کردن دم و بازدم از ریه هاست. این تمرین تنفس را هرجایی می توان انجام داد؛ در محل کار، زمان ترافیک و در تختخواب قبل از خوابیدن.

موسیقی گوش کنید:

گوش دادن به موسیقی روش خوبی برای کم کردن استرس و لذت بردن از آرامش در طول روز است. البته مطمئن باشید که موسیقی آرامش بخش گوش می دهید موسیقی کلاسیک انتخاب خوبی است که ضربان قلب و فشار خون را پایین می آورد.

حداقل یک دقیقه خود را در محیطی که از آن لذت می برید فرض کند :

باتصویرسازی ذهنی می توانید آرامش را به خود هدیه کنید . ثاب شده فکر و جسم با هم در ارتباط هستند. با تصویرسازی ذهنی و تصورکردن خود در محیطی آرامش بخش می توانید آرامش را به خود هدیه کنید. تنها یک دقیقه زمان می برد اما همین یک دقیقه می تواند آرامشی را که می خواهید به شما بدهد.

مرتب ورزش کنید:

حتی یک پیاده روی کوتاه مدت تفاوت بسیاری ایجاد می کند. ورزش علاوه بر اینکه شما را از کارتان دور می کند موجب ترشح هورمون اندورفین می شود. ورزش منظم فواید بسیاری دارد از جمله کیفیت خواب را بالا می برد و از بسیاری از بیماری ها جلوگیری می کند.

 مراقب بهداشت روان خود باشید!



مراقب بهداشت روان خود باشید!

بهداشت روان ,بیماری های روانی

هیچ انسانی در برابر بیماری های روانی مصونیت ندارد. پیشگیری از پیدایش بیماری های روانی و سالم کردن محیط روانی از ضروریات اولیه تامین بهداشت روانی محسوب می شود. بهداشت روانی فقط به تشریح علل اختلالات نمی پردازد، بلکه پیشگیری ناراحتی های روانی به معنای وسیع آن به منظور جلوگیری از وقوع بیماری های شدید روانی را دنبال می کند. بهداشت روانی دارای اصولی است که می توان به اختصار به انها اشاره کرد.

بهداشت روان


احترام به شخصیت خود و دیگران
احترام به شخصیت خود و دیگران یعنی این که یک شخص خود را دوست بدارد و به دیگران احترام بگذارد. فرد سالم احساس می کند که افراد جامعه او را مورد پذیرش قرار می دهند و او نیز به نظر موافق به آنها می نگرد و برای خود و آنها احترام قائل است. اصول بهداشت روانی مبتنی بر تقویت افراد استوار شده است و از تخریب شخصیت افراد تا جایی که امکان داشته باشد جلوگیری می کند.

تقویت مکانیسم های تشویقی به جای تنبیه و پیشه گرفتن بردباری و چشم پوشی از بعضی کارهای منفی می تواند در این راستا معنی شود.

روبرو شدن با واقعیات اجتماعی و زندگی
روبرو شدن با واقعیات اجتماعی و زندگی از اصول مهم بهداشت روانی محسوب می شود. شخص باید خود را آن گونه که هست قبول کند. کشمکش و عدم قبول واقعیات اغلب موجب بروز اختلال روانی می شود. خیلی ازنه تنها نقص های خود را قبول نمی کنند بلکه با مکانیسم های مختلف سعی دارند آن را بپوشانند، یا این که بدون در نظر گرفتن توان و استعداد خود کاری را شروع می کنند که عاقبتی جز سرخوردگی و شکست ندارد و نهایتا به وازدگی و بی تفاوتی می انجامد. در هر عملی اصل علت و معلول حاکم است و رفتار بشر نیز از این قاعده جدا نیست. رفتار انسان تابع تمامیت وجود اوست به این مهنی که روان تابع جسم است. هر انسان بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمی خود، دست به عمل می زند و هیچ رفتاری جدای از این چهارچوب صورت نمی گیرد. برای بررسی و اظهار نظر در مورد هر چیز باید کلیت آن را در نظر گرفت.

دانستن و ارزش دادن به نیازهای اولیه
بهداشت روانی مستلزم دانستن و ارزش دادن به نیازهای اولیه انسان است. احتیاجات و نیازهای جسمانی و روانی بسیار مهم هستند. بشر دائما از این نیازها تاثیر می پذیرد و به نسبت محرومیت و ارضاء آنها رفتارش تغییر می کند. شخصی که این اصول را بفهمد غالبا واقع بینانه با مشکلات زندگی برخورد می کند و دلسرد نمی شود. او می داند که احتیاجات فرد هیچ گاه کاملا مطابق میل او برآورده نمی شود. او می پذیرد که تعارض روانی اغلب ممکن است اتفاق بیفتد و برای مقابله با آن خود را آماده می کند. این چنین است که در زندگی هدفی را دنبال می کند و سعی دارد تا جایی که امکان دارد به ان هدف نایل آید. او دیگران را آن گونه که هستند قبول دارد، و از برخوردهای ایده آلیستی دوری می کند.




مراقب بهداشت روان خود باشید!



بهداشت روان ,بیماری های روانی

هیچ انسانی در برابر بیماری های روانی مصونیت ندارد. پیشگیری از پیدایش بیماری های روانی و سالم کردن محیط روانی از ضروریات اولیه تامین بهداشت روانی محسوب می شود. بهداشت روانی فقط به تشریح علل اختلالات نمی پردازد، بلکه پیشگیری ناراحتی های روانی به معنای وسیع آن به منظور جلوگیری از وقوع بیماری های شدید روانی را دنبال می کند. بهداشت روانی دارای اصولی است که می توان به اختصار به انها اشاره کرد.

بهداشت روان


احترام به شخصیت خود و دیگران
احترام به شخصیت خود و دیگران یعنی این که یک شخص خود را دوست بدارد و به دیگران احترام بگذارد. فرد سالم احساس می کند که افراد جامعه او را مورد پذیرش قرار می دهند و او نیز به نظر موافق به آنها می نگرد و برای خود و آنها احترام قائل است. اصول بهداشت روانی مبتنی بر تقویت افراد استوار شده است و از تخریب شخصیت افراد تا جایی که امکان داشته باشد جلوگیری می کند.

تقویت مکانیسم های تشویقی به جای تنبیه و پیشه گرفتن بردباری و چشم پوشی از بعضی کارهای منفی می تواند در این راستا معنی شود.

روبرو شدن با واقعیات اجتماعی و زندگی
روبرو شدن با واقعیات اجتماعی و زندگی از اصول مهم بهداشت روانی محسوب می شود. شخص باید خود را آن گونه که هست قبول کند. کشمکش و عدم قبول واقعیات اغلب موجب بروز اختلال روانی می شود. خیلی ازنه تنها نقص های خود را قبول نمی کنند بلکه با مکانیسم های مختلف سعی دارند آن را بپوشانند، یا این که بدون در نظر گرفتن توان و استعداد خود کاری را شروع می کنند که عاقبتی جز سرخوردگی و شکست ندارد و نهایتا به وازدگی و بی تفاوتی می انجامد. در هر عملی اصل علت و معلول حاکم است و رفتار بشر نیز از این قاعده جدا نیست. رفتار انسان تابع تمامیت وجود اوست به این مهنی که روان تابع جسم است. هر انسان بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمی خود، دست به عمل می زند و هیچ رفتاری جدای از این چهارچوب صورت نمی گیرد. برای بررسی و اظهار نظر در مورد هر چیز باید کلیت آن را در نظر گرفت.

دانستن و ارزش دادن به نیازهای اولیه
بهداشت روانی مستلزم دانستن و ارزش دادن به نیازهای اولیه انسان است. احتیاجات و نیازهای جسمانی و روانی بسیار مهم هستند. بشر دائما از این نیازها تاثیر می پذیرد و به نسبت محرومیت و ارضاء آنها رفتارش تغییر می کند. شخصی که این اصول را بفهمد غالبا واقع بینانه با مشکلات زندگی برخورد می کند و دلسرد نمی شود. او می داند که احتیاجات فرد هیچ گاه کاملا مطابق میل او برآورده نمی شود. او می پذیرد که تعارض روانی اغلب ممکن است اتفاق بیفتد و برای مقابله با آن خود را آماده می کند. این چنین است که در زندگی هدفی را دنبال می کند و سعی دارد تا جایی که امکان دارد به ان هدف نایل آید. او دیگران را آن گونه که هستند قبول دارد، و از برخوردهای ایده آلیستی دوری می کند.

مقابله با مشکلات عاطفی
مشکلات عاطفی جزیی از زندگی محسوب می شوند. سلامتی روانی به نحوه برخورد با این مشکلات و یافتن بهترین راه حل برای غلبه بر آنها بستگی دارد. بهداشت روانی قوانین مربوط به سلامت عاطفی و روانی را در بر می گیرد. گسترش بهداشت روانی به مطالعه افراد در شخصیت خویش نیز بستگی دارد. روابط و چگونگی آن با مردم و توانایی سازگاری با آن مهمترین عامل در احساس خوشی و شادکامی است. انسان بیش از تنفر، خصومت و دشمنی به دوستی نیاز دارد، اینکه دوست داشته باشد و دوست بدارد. بیماریهای روانی تقریبا همیشه به این حقیقت که بیمار قادر نیست دوست بدارد و عشق بورزد مربوط می شود.

به دست آوردن رضایت از زندگی
به دست آوردن رضایت از زندگی برای بهداشت روانی ضروری است. رضایت ممکن است از احساس برتری و پیشرفت، از رسیدن به نیاز و آرزوهای شخصی، مقابله با مشکلات و ناملایمات و موارد دیگر به دست می آید. رضایت پشتوانه قوی و نیرومندی برای مقابله با مشکلات است. توانایی در کسب رضایت به انسان استقامت می دهد و موجب خشنودی درونی می شود. خشنودی واقعی به این بستگی دارد که انسان نیازمندی های درونی و پنهان خود را به شکلی که جامعه پسند می باشد در آورد. برای سلامتی روانی آدمی باید یاد بگیرد که چگونه از کارهایش رضایت کسب کند. کسب رضایت با اتکا به نفس، کاردانی، آزادی ، استقالال و تدبیر همبستگی تنگاتنگی دارد. وابستگی می تواند گاهی حالت افراطی بگیرد، در این صورت به جای احساس رضایت، احساس ملامت به وجود می آید.

نیاز به احساس امنیت
نیاز به احساس امنیت یکی دیگر از نیازهای اساسی انسان است. وقتی انسان احساس عدم امنیت کند، تنش و نگرانی وجودش را در بر می گیرد و او را آزار می دهد، بی اعتمادی میان دوستان یکی از تهدیدهایی است که سلامت روان را به مخاطره می اندازد. توانایی راحت و صمیمی بودن، احساس تعلق داشتن، شناخته شدن، داشتن موقعیت مناسب و خوب در میان دیگران و مسائلی از این قبیل به آسانی بدست نمی آید، بلکه یک برنامه ریزی درست و منطقی می خواهد. احساس ناامنی عاطفی به شکل مزمن و طولانی فشار سنگین به انسان وارد می سازد که ممکن است به بیماری مشخص منجر شود.

بهداشت روان ,بیماری های روانی

برای پرورش روان سالم و حفظ آن چه باید کرد؟!
کسی که می خواهد کاری انجام دهد باید بداند که چگونه این امر را صورت دهد تا بتواند به اهداف والاتری نایل آید. خانواده مهمترین سهم را در شکل دهی بهداشت روانی و شخصیت دارا می باشد، خانواده ای که در آن عشق، علاقه و محبت به اندازه کافی مبادله می شود، سلامت روانی افراد آن تا حد زیادی تامین است.


بهداشت روان در خانواده
در خانواده اگر شخص یاد بگیرد که محبت کند، عشق بورزد و تنفر و خشم های خود را کنترل و پنهان کند در بزرگسالی مشکلی پیدا نمی کند. تنفر و دشمنی در شکل های مختلفش برای انسان مشکل آفرین است. محبت کردن را باید از کودکی آموخت.

کودکان محبت کردن را از والدین می آموزند. کودکانی که مهر و علاقه ندیده اند یک نوع خلاء عاطفی و روانی در خود احساس می کنند چون هرگز فرصت نداشته اند که عشق خود را بروز دهند.

نخست باید فرد یاد بگیرد که مشکلات خود را چگونه شناسایی و رفع کند. با کوشش مستمر و واقعی، هر کس می تواند تغییرات زیادی در برداشت ها، نقطه نظرات و اعمال خود به وجود آورد. شخصیت انسان در پروسه تکامل در خود نیرویی را به وجود می آورد که می تواند به صورت یک پلیس درونی عمل کند. ا

ین نیرو مسئولیت حفظ و هماهنگی رفتار شخص را برعهده می گیرد. فرزندان معمولا ارزش ها و معیارهای والدین خود را یاد می گیرند. اجتماع نیز چون قوانین خود را داشته و هر کس که در جامعه زندگی می کند باید از قوانین آن پیروی کند. هر کس که رفتارش از خودخواهی سرچشمه گرفته باشد در بیشتر مواقع بدون شک در رفتار با دیگران با مشکل روبرو می شود خودکنترلی مشکل ترین درسی است که هر فرد باید آن را یاد بگیرد.

خصوصیات افراد رشد یافته چیست؟
وقتی می توان گفت که کسی رشد یافته است و دارای بهداشت روانی است که بتواند:

*برای دیگران بتواند رضایت ایجاد کندو

*در ایجاد رضایت و وفاداری توانا باشد.

*از ایجاد رضایت برای دیگران احساس رضایت کند.

*با رضایت دیگران خود نیز خشنود شود.

*از اوقات فراغت خود ساعت های خوشی به وجود آورد.

*از اوقات فراغت به بهترین شکل برای پیشرفت استفاده کند.

*در یادگیری توانا باشد.

*از ترس و اضطراب راحت باشد.

*بر مشکلات به راحتی غلبه کند.

*به سوی اهداف تعیین شده حرکت کند.

*از اشتباهات خود درس بگیرد.

*روحیه عالی و همراه با رضایت داشته باشد.
منبع:تبیان

1